محل تبلیغات شما

این چند وقته هیچی ننوشتم هیچی 

نه برای اینکه سرم شلوغ شده 

یا اینکه فراموشت کردم نه .

ننوشتم چون ماجرا پیچیده تر از چیزی شد که فکرش و کنی 

یعنی اولش انقد پیچیده نبود 

فقط نمیخواستم ناراحتت کنم 

نمیخواستم تو این وضعیت فشار روانی مضاعفی بشم برات 

اما بعدش همه چی بهم ریخت 

برا اینکه یه تنه مشکلاتم و حل کنم یه سری تصمیمات عجولانه گرفتم 

هیجان مدار و غیر منطقی رفتار کردم 

فکر میکردم اونقدر قوی هستم که خودم از پس مشکلام بربيام 

ولی نبودم .اصلا نبودم .به جای وايسادن و جنگیدن باهاشون ازشون فرار کردم 

و برای این فرار ، دست به هرکاری زدم .بدون اینکه حتی به بعدش فکر کنم 

بعدشم . دیگه نمی تونستم بهت بگم چی شده 

هم خیلی پیچیده شد.هم اینکه من دیگه دل گفتنش و نداشتم 

 اینکه دائما بترسی از اتفاقی که ممکنه بيوفته بده 

امل میدونی بدتر از اون چيه ؟ 

بدتر از اون اينه که .بترسی از بیان اینکه قراره چه اتفاقی بيوفته 

من نه تنها از اتفاقه می ترسیدم 

بلکه از اینکه بيانشم کنم می ترسیدم 

این شد که آروم شدم .آروم و آروم تر 

انقد تو خودم ریختم و سکوت کردم که همه چی بهم ریخت .همه چی 

در حدی بهم ریخت که تو ده روز دوبار خوابیدم و به زور بیدار شدم 

به خاطر افت فشار شدید نیمه هشیار بودم تقریبا 

انقد وضعیت بهم ریخت که کل امتحانا با لیوان لیوان گلاب و گل گاوزبون گذشت 

که دیگه فقط ميگغتن پاس کن .بقيش مهم نیس .

روزاي من اینجوری گذشت .

میدونم بازم قرار نيس بگم چرا و چه اتفاقی افتاده 

فقط از آخرش یکم برات گفتم 

که بدونی فراموشت نکردم .

هیچ وقت .

دل مشغوليامم مانع نوشتنم نبود .

فقط اونقدر خراب کردم که دیگه بخوامم نمیتونم بگم

دوستت دارم داشتم و خواهم داشت 

مراقب خودت و خوبيات باش 

فعلا عزیزم

معجزه ی برادرانه هات

مقاومت شکسته می شود

دلخوشی های ساده ای که دریغ میشن ...

اینکه ,بگم ,بهم ,پیچیده ,چی ,اتفاقی ,بهم ریخت ,شد که ,ریخت که ,همه چی ,چی بهم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پودرمخمل مخمل پاش ایلیاکروم 02156573155